مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
از على بانگ اذان امشب به گوش ما نیامد مسجد کوفه پُر از جمعیت و مولا نیامد نخلهاى کوفه میگریند و میگویند با هم آنکه بود از اشک چشمش آبیار ما نیامد پیر نابیناى مسکینى چنین میگفت امشب اى خـدا یـار من مسـکـین نابـیـنـا نیامد کودکی با کودکی میگفت من بیشام خفتم آنکه بر مـا شـام میآورد آمد یا نیـامد؟ دامن مـادر گرفته گوشۀ ویـرانه طفـلى گوید اى مادر بگو امشب چرا بابا نیامد با صدای پای او لبهای مامی گشته خندان چشم ما گریان شد و از او صدای پا نیامد چاه گوید من از آن مولا هزاران راز دارم رازدارِ در مـیـان جـامـعه تـنهـا نـیـامـد نام مولا گشته میثم شمع جمع دردمندان گرچه شب بگذشت و آن ماه جهانآرا نیامد رفته امشب جانب عُقبا که زهرا را ببیند زین سبب آن شهریار کشور جانها نیامد |